آسمون صورتی

ساخت وبلاگ

مردهای زیادی را دیده بودم

که نمیشد حرف را از چَشم هایشان خواند...

من اما این میان

 عاشقِ مردِ شرقی ای شدم

که در انزوای چَشم های خویش

کویر را به رخم میکشید

و هر از گاهی بوی بارانِ بهاری میداد 

میشد چای را با او بدون قند،

 شیرین نوشید! 

گاهی که به من مینگریست...

شکوفه های لبخند روی لبمان میشکفت

آری...

من عاشقِ مردِ شرقی ای شده ام

که هیچگاه تکلیفم

با چشم هایش معلوم نشد!

#صفا_وهابی 

میدانی!!!...
ما را در سایت میدانی!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-dreams-d بازدید : 83 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:02